سیاه مشق های ما

وب نوشت های احمد مسرت

سیاه مشق های ما

وب نوشت های احمد مسرت

گفتم .. گفت..

گفتم : خدا آخه این همه سختی ؟ چرا ؟

 گفت : * ان مع العسر یسرا *

 " قطعا به همراه هر سختی آسانی هم هست. " (شرح/6)

 گفتم : واقعا ؟

 گفت : * فان مع العسر یسرا *

 " حتما به همراه هر سختی آسانی هم هست. " (شرح/7)

 گفتم : خوب خسته شدم دیگه ...

 گفت : * لا تقنطوا من رحمة الله *

 " از رحمت من نا امید نشو . " (زمر/53)

 گفتم : انگار منو فراموش کردی ؟

 گفت : * فاذ کرونی اذکرکم *

 " منو یاد کن تا تو رو یاد کنم." (بقرة/152)

 گفتم : تا کی باید صبر کرد؟

 گفت : * و ما یدریک لعل الساعة تکون قریبآ *

 " تو چه می دونی ! شاید موعدش نزدیک باشه " (احزاب/63)

 گفتم : تو بزرگی و نزدیکیت برای من کوچک، خیلی دوره! تا اونموقع چکار کنم؟

 گفت : *و اتبع ما یوحی الیک واصبرحتی یحکم الله *

 " کارهایی رو که بهت گفتم انجام بده و صبر کن تا خودم حکم کنم. (یونس/109)

 ناخواسته گفتم : الهی و ربی من لیغیرک

 گفت : * الیس الله بکاف عبده *

 " من هم برای تو کافی ام " (زمر/36)

 گفتم : تو خدایی و صبور ! من بنده ات هستم و ظرف صبرم کوچیکه ... یک اشاره کنی تمومه!

 گفت : *عسی ان تحبوا شیئآ وهو شرّ لکم *

 " شاید چیزی که تو دوست داری به صلاحت نباشه! " (بقرة/216)

 گفتم : خدایا بعضی ها خیلی طعنه می زنن !!

 گفتی : * و ذر الّذین اتّخذوا دینهم و لعباً و لهواً و غرّتهمُ الحیاةُ الدّنیا .... *.

 " رها کن کسانی را که دینشون را به مسخره و بازیچه گرفته ان و زندگی دنیا اون ها را فریب داده " (70/انعام)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد